-
نمیدونم چی اومد سر چشمام...!
شنبه 24 شهریورماه سال 1397 00:07
مگر نه اینکه تو قتیل العبراتی و ما به اشک بر تو محتاج؟ مگر نه اینکه تو کشته اشک هایی و ما بر اشک برتو زنده؟ مگر نه اینکه محرم را آفریده اند برای حیات دوباره مان؟ حالا تو بگو چه برسردلی آمده است که وسط روضه بنشیند و مات و مبهوت باشد؟ چه برسر اشک هایی آمده است که قرار بود آب حیات باشند برای قلب زنگار گرفته ی دنیایی؟...
-
خاطرات سفیر
جمعه 11 خردادماه سال 1397 02:26
خاطرات سفیر،کتابی که به برکت شب بیداری های ماه رمضانی، بلاخره توفیق شد و خواندمش (ملت دعا میخونن ما کتاب!(استیکر روشن فکرمآبانه)) بسیار بسیار برایم شیرین و خواستنی بود تصور یه دختر شیعه ی با حجاب و در عین حال خوش تیپ(اینو به وضوح از حساستی که روی انتخاب رنگ و طرح لباس ها به خرج میداد فهمیدم)،با تحصیلات عالی، فعال و...
-
مرا خیال محالی است "سال نو با تو"؟
سهشنبه 22 اسفندماه سال 1396 10:58
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب ، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما بفرمایید هرچیزی همان باشد که میخواهد همان ، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بیچراتر کار عالم ؛ عشق ... رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری بیفشان زلف و مشکن حلقهی پیوندهای ما به بالایت...
-
just for you
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1396 15:37
تقویم 97 که به دستم رسید بر خلاف سال های قبل که اول از همه تاریخ تولد خودم را پیدا میکردم این بار به طور ناخودآگاه دنبال تاریخ تولد تو گشتم گفته بودی تولد قمری ات را دوست تر داری و من با اشتیاق صفحه های تقویم را ورق میزدم تا ببینم نیمه شعبان امسال چند شنبه است؟! برق از سرم پرید یک عالمه حس خوب و هیجان زده تو دلم بالا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 آبانماه سال 1396 10:39
-
میاد خاطراتم جلوی چشام...
دوشنبه 8 آبانماه سال 1396 16:07
کاروان رفت و اهل آبادی اشــــک بودند و راه افتادند چند فرسخ نگاه بدرقه را در پی کاروان فرستادند... +من جاموندم،شبیه کسی که هرچی دووید ولی نرسید...
-
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین
جمعه 17 شهریورماه سال 1396 15:17
و تا هنوز تو کنار آن برکه ایستاده ای تا آن ها که جلوتر رفته اند برگردند و آن ها که عقب مانده اند برسند... پ.ن: در بساط واژه های ذهن خود دنبال عشـــــق هرچه میگردم فقظ نام تو پیدا میشود
-
96/5/13
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1396 22:04
مولای من کنون که موسم وصل است و ماهمه جمعیم خداکند که بیایی و وصل ما بینی... # آرزو نوشت_به وقت میلاد امام مهربانی ها_عروسی
-
نیلوفرانه
دوشنبه 26 تیرماه سال 1396 12:18
رفیق روزهای خوب... رفیق خوب روزها... به پشت سرم که نگاه میکنم در گوشه گوشه های خاطرات این سال ها تصویری پر رنگ و مهربان از نیلوفرانه های تو در ذهنم تداعی میشه روز اولی که تو اون دفتر 2در 3 کوچیک جاد دیدمت اصلن فکرش روهم نمیکردم این دیدار و باهم بودن ها و اتفاقات مسیر راه یه روزی اینقدر دنیامون رو به هم نزدیک کنه که...
-
رویای نیمه شب
جمعه 26 خردادماه سال 1396 17:05
گاهی کتاب ها باید بهانه شوند تا لابه لای روزمرگی هایمان دل مان برایت تنگ شود و بودنت را آرزو کنیم... +رویای نیمه شب به قلم مظفر سالاری کتابی که دوستش داشتم یک رمان عاشقانه دل انگیز که عشق زمینی را به عشق والای عالم امکان پیوند میزند و خواندنش را به آن هایی که دوستشان دارم توصیه میکنم +باتشکر از خواهر جون عزیزم
-
روضه رمضان
دوشنبه 8 خردادماه سال 1396 19:34
میگفت وقتی از فرط عطش با زبان خشک خود لب هایت را تر میکنی و فریاد های "اشرب مای بارد زائر" هم که از وقت طی طریق سوی قتلگاه حسین (ع)در خاطرت مانده دیگر چه نیازی به مقتل داری
-
قرار بود که عمری قرار هم باشیم...
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1395 10:42
قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم نگفتیام ز چه خون گریه میکند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتیام ز چه رو رو گرفتهای از من مگر چه شد که چنین...
-
محو است مرز آسمان و زمین در حریمتان
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1395 13:00
وقتی توی اوصاف بهشت می رسم به آنجاکه "رضی الله عنهم و رضوا عنه" یک حسرت خوبی جوانه میزند توی دلم فکرمیکنم چه حس خوبی دارند بهشتی ها وقتی یقین دارند خدا از آن ها راضی است،و آن ها هم راضی و لبریز اند از آن همه نعمت بهشتی... اصلن همه ی خوبی ها و نعمت های بهشتی هم که بهانه باشد گفته اند:و رضوان من الله اکبر......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 بهمنماه سال 1395 11:57
بسم الله سلام علیکم و رحمه الله عارضم خدمت اون دسته از دوستانی که گاها هنوز هم اینجا رفت و آمد میکنند که یه وقت فکر نکنید قایقران هم کانهو بخش عمده ای از وبلاگ ها به دیار باقی شتافته و نگارنده اینجا رو به مقصد سایر فضاهای مدرن مجاز آباد ترک کرده وا! برای ما هیییچ جایی لذت وبلاگی نویسی را نداشته و نخواهد داشت و خلاصه...
-
قطره ام اما سر دریا شدن دارم دوباره*
سهشنبه 18 آبانماه سال 1395 07:18
با تو تنها با تو هستم ای پناه خستگی ها در هوایت دل گسستم از همه دل بستگی ها *قطره ام اما سر دریا شدن دارم دوباره می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم آنقدر مستم که گاهی از خودم می پرسم اصلا من به سوی تو می آیم یا تو می آیی به سویم؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آبانماه سال 1395 11:34
-
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شنبه 17 مهرماه سال 1395 19:16
امروز میان همه ی شلوغی ها و شور عزاداری های شهر میان همهمه ی مداحی ها و سینه زنی های دسته های عزاداری که از کوچه و خیابان به گوش می رسیدند میان همه ی رفت و آمد ها و تلاش و تقلا ها میان همه ی جنب و جوش پیرغلامان و جوانان حسینی میان همه ی عاشقانه های شهر... گوشه ی بیمارستان چشم دوخته بودم به آن پیرمرد بستری شده گوشه ی...
-
عشق مارا پی کاری به جهان آورده است
پنجشنبه 28 مردادماه سال 1395 19:35
آغاز خوب است خصوصا وقتی با نام تو باشد برای تو باشد در شهر تو باشد و به یمن میلاد تو... +امام رضای عزیزم...ممنون بابت همههه ی رافت ها و مهربانی ها و بنده نوازی ها... +و چه بی نهایت حس دل پذیری است کنار تو بودن،مخاطب خاص من عکس نوشت(جهت ثبت در قاب خاطراتمون): جشن تولد دو نفره ی "ما" و امام رضا(ع)...شب...
-
95/5/1
سهشنبه 5 مردادماه سال 1395 00:21
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست... حضرت مادر هیچ چیزِ هیچ چیزِ هیچ چیزی جز امید نگاه مادرانه ی شما جر آرزوی لبخند رضایت شما و اهل بیتتان نمی تواند ضمانت کننده ی عهد دونفره ی ما باشد برای جفت بودنمان دعا کنید همیشه خدایا،محبت دلها به دلها بماند بسان دل ما...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 تیرماه سال 1395 20:01
بسم الله یک سال دیگر هم گذشت به همین سرعت و من این روز ها چقدر فکر کردم به گذر این یک سال به عهد و پیمان هایی که شب های قدر پارسال،در خلوت دو نفره یمان،کنج حرم با شما بستم... امام رضای عزیزم شما در همه ی لحظه های خاص و خواستنی ای که در این یک سال گذشت رحمت و رافتتان را با من تمام کردید و من اگر چه هنوز هم همان دختر...
-
یامهدی!
شنبه 1 خردادماه سال 1395 23:24
"ما" ذره ی آفتاب عشقیم "ای عشق" برآی تا برآییم سلام برتو ای وعده ی ضمانت شده سلام بر تو ای رحمت واسعه الهی سلام بر طنین استغفارت برای امت رسول خوبی ها سلامی به وسعت دوری من از تو سلام به گرمای نزدیکی تو به من سلامی از جنس حسرت سال ها بی قراری ات برای من و افسوس سال ها منتظر نبودنم برای تو سلامی به...
-
حدیث عشق
جمعه 24 اردیبهشتماه سال 1395 23:01
غرور عشق شکست و دوباره باران...آه چقدر روی نگاهت حساب خواهم کرد.. .
-
چه اسفند ها دود کردیم برای تو ای روز اردیبهشتی...
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1395 00:08
«بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ... تَوکَّلتُ عَلی اللّهِ وَ لا حَولَ و لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ العَلیِّ العظیمِ. اللّهم اِنّی اسْلَمْتُ نَفسِی الیکَ و وجَّهْتُ وَجْهی اِلَیکَ و فَوَّضْتُ أمرِی اِلَیکَ» . الهی اِبْتَدَأْتَنِی بَنِعْمَتِکَ قَبْلَ أنْ أَکُونَ شَیئا مَذکُورا وَ خَلَقْتَنِی مِنَ التُّرابِ»؛ «ثُمَّ اِذ...
-
تو حاضری و منم غایب از رسیدن ها....
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1395 18:44
گفته اند علی ابن مهزیار 19 بار به شوق دیدار امام زمان (عج) پیاده به سفر حج رفت تا اینکه بلاخره برای بار بیستم اجازه دیدار یافت. گفته اند آنگاه که با دلی شکسته دیدار روی حضرت را از خدا میخواست جوانی دست روی شانه هایش میگذارد و میگوید چه میخواهی؟ و او پاسخ میگوید به دنبال امام محجوبم هستم. جوان ناراحت میشود و میگوید نگو...
-
یاعلی گفتیم وعشق آغاز شد...
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1395 21:22
بسم الله وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن سلام حضرت مولا...حضرت پدر... اولین پست سال جدید را با نام شما آغاز میکنم امید که نگاه لطف پدرانه تان برکت دهنده ی این آغاز ها باشد... +آقاجان،حضرت صاحب... میلاد پدرتان و روزتان مبارک +با یک دنیا مهر دست بوس پدر...
-
والسابقون السابقون
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1394 01:21
راستی ماجرا از چه قرار است؟ شهدای 8 سال دفاع مقدس یکی یکی یکی به آغوش خانواده ها باز میگردند و مدافعان حرم یکی یکی یکی می روند در این آمدن ها و رفتن ها چه سری است؟ حواست هست؟ در دنیا دارد یک اتفاق هایی می افتد + شب سوم فاطمیه_بیت رهبری_پناهیان بچه سید نشدم،دست خودم نیست اما وسط روضه دلم گفت بگویم مادر... « اللّهمّ صلّ...
-
هنوز آن طرف ابرها مشخص نیست
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1394 00:24
گرفته مه همه ی جاده را ـ مشخص نیست که صاف می شود آیا هوا ؟ ـ مشخص نیست چطور باید از این راه مه گرفته گذشت از این مسیر که یک ردّ پا مشخص نیست و من چقدر در این مه به گریه محتاجم نمی شود که ببارم... چرا؟ مشخص نیست چه حسّ خوبِ غریبی ؛ به جستجوی خودت شبانه راه بیفتی ... کجا ؟ مشخص نیست و تا همیشه از این شهر مرده کوچ کنی و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 بهمنماه سال 1394 21:15
گیریم دلتگی امروزت را هم گذاشتی به حساب غروب جمعه با فردا و فردا ها چه میکنی...؟؟؟ + دلم می خواهد آرام صدایت کنم "اللهــم یا شاهـد کل نجـوی" و بگویم تو خود آرامشــی و من خودِ خودِ بیقــراری "الهـی و ربـی من لـی غیرک"
-
نیمه شعبان...کربلا
جمعه 23 بهمنماه سال 1394 01:39
نامت هنوز هم هیجان میدهد مرا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1394 21:44
بالله که شهر بی تو مرا حبس میشود آوارگی کوه و بیابانم آرزوست...