-
یاد باد آن روزگاران...
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 00:18
به یاد دوران طفولیت خودمون یاد باد آن روزگاران یاد باد...
-
برای دل تنگم...در آستانه ی میهمانی ات
سهشنبه 18 تیرماه سال 1392 00:14
میگفت:"مشکل اغلب ما آدم ها اینه که هر کدوممون توی گوشه ای از عالم دچار خود مرکز بینی محض شده ایم...!" حالا که به حرف هایش فکر مکینم میبینم حرف جالبی زده بود، حداقل در مورد من که عموما صدق میکنه(متاسفانه!)، نگاهی که به 11 ماه گذشته از سال میندازم و فاصله ی این رمضان تا رمضان قبل را مرور میکنم، میبینم بخش عمده...
-
عجایب هشتگانه...!!!
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 23:52
سلام این عکس رو ببینید امروز دوباره این صحنه رو دیدم داغ دلم تازه شد اعتراف میکنم یکی از شگفت انگیز ترین چیزهایی که تو زندگیم دیدم همینه هرجوری هم فکرش رو میکنم نمی فهمم آخه چرا آدم باید دوغ و گوش فیل رو باهم بخوره؟ اصلا اون آدمی که اولین بار چنین چیزی رو کشف کرده واقعا چه منظوری داشت.از این حرکت...؟! بنده با کمال...
-
نامیرا
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 14:15
این چند روز فرصتی شد و بلاخره کتاب نامیرا رو خوندم،خدا خیر دهد صادق کرمیار را برای این اثر فاخر و ارزشمند،خیلی خوب بود. قبل از خواندن کتاب فکر میکردم «نامیرا»یک اسم است، اسمی که شاید یکم برایم عجیب بود و به نظر میرسید که نویسنده آن را ب رای جلب توجه مخاطبان انتخاب کرده اما کتاب را که تا انتها خواندم تازه فهمیدم...
-
گم گشته ی دیار محبت کجا رود
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 12:02
وقتی بساط گریه مهیا نمی شود وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود وقتی تمام شب به در خانه ی کریم در می زند گدا و دری وا نمی شود وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب این قلب مرده است مداوا نمی شود یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود می آیم تا در این بی هوایی های نفس گیر عالم گوشه ای از صحن وسرایتان...
-
شهر من خوانسار ای همچون بهشت
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 12:19
از اون جایی که میبینم عده ای از دوستان هنوز تو شک بعد انتخابات اند این پست طبیعتانه رو میزارم حال و هواتون عوض شه ومن عاشق این طبیعت فرح بخش خدایی ام...
-
جنگ نرم با اعمال شاقه
شنبه 18 خردادماه سال 1392 22:55
چند وقته دارم فکر میکنم آخه گناه ما چیه که حالا هم که دلمون میخواهد مثل جوون های دهه شصتی دین خودمون رو به انقلاب ادا کنیم،حالا که ما هم دلمون میخواد یه کار جهادی کنیم و بریم جنگ، باید بریم جنگ نرم،جنگی مرکب از انواع شبهات اعتقادی،سیاسی،فرهنگی و... جنگی که شب و روز، آدم رو درگیر خودش میکنه و تو برای دفاع از عقایدت و...
-
افهم یا فلان ابن فلان
شنبه 11 خردادماه سال 1392 00:44
نشستم یک صفحه مطلب تایپ کردم سرم رو که اوردم بالا میبینم اووووه اینا رو که نمیشه خوند یادم رفته بود ALT و SHIFT رو بزنم... ا لان به معنای واقعی کلمه اعصابم له شده.... مطلب اصلی که به کلی از ذهنم پرید اما دارم به این فکرمیکنم که تا حالا براتون پیش اومده بشینید به خیال خودتون با کلی منطق و استدلال باکسی صحبت کنید ولی...
-
بدون شرح
شنبه 4 خردادماه سال 1392 18:59
این چند وقت دیگه چشمم به تلویزیون خاموش هم که میفته یاد حلزون می افتم... البته بنده خیلی وقته برنامه های این جعبه ی جادو رو به صورت گزینشی نگاه میکنم (از بس که پربار و مفیدند!!) اما الان وضعیتی شده که دیگه همون برنامه های گزینشی رو هم نمیشه نگاه کرد. از یه برنامه ی 40 دقیقه ای اقلا 10 دقیقش رو باید نظاره گر چهره ی...
-
یادم نرود...
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1392 09:58
میگفت: این روزها که دوباره بحث انتخابات شده است نقل هرمجلس باید بیشتر مواظب ایمانمان باشیم.. که بازار غیبت و تهمت داغ داع است... با احتیاط حرف بزنیم با تحقیق، مستند و با آرامش با دیگران مناظره کنیم مواظب کنایه و لبخند های تمسخر آمیز و بیجایمان باشیم.. مواظب باشیم انجام یک امر واجب(انتخاب فرد اصلح برای کشور) باعث نشود...
-
بیست...
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 11:24
به مناسبت ایام جانسوز امتحانات،و به یاد تابستان 85،بچه های اردوی دلگشا و آقای تولایی... بیست آن نهایت غرور مدرسه افتخار بچه ها پادشاه سرزمین نمره ها سایه ای که هیچ وقت روی کارنامه ام نمی نشست؛ من رفوزه می شدم جای من به اصطلاح گوشه سیاه کوزه ها البته جای دنج و ساکتی ست خلوتی برای شعر و شاعری دور از سر و صدای هر چه...
-
من...تو...و خدایی که در این نزدیکی است
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 07:58
فَسَوْفَ یأْتِی اللَّـهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ... 54 مائده آنها کسانى هستند که به خدا عشق می ورزند و جز به خشنودى او نمى اندیشند خداوند هم در مقابل، آنها را دوست دارد ... چقدر جالب که، در پیشی گرفتن در محبت هم تو شروع کننده ای اول یحبهم و بعد یحبونه عالم را بر اساس محبت آفریده ای ...و محبت خودت عالم...
-
برما نظری کن که در این شهر غریبیم...
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 15:22
یک روز هایی در زندگی آدم هست که به ظاهر همه چیز سرجای خودش است همه چیز روال عادی خودش را طی میکند و تو ظاهرا نگران چیز خاصی هم نیستی. ولی وقتی به دلت رجوع می کنی می بینی قرارندارد... دل است دیگر،تنگ میشود... وقتی تمام زندگی ات دلت باشد و این دل هم قرار نداشته باشد یعنی به معنای واقعی کلمه دچار بی قراری محض شده ای......
-
روزهای خوب اردیبهشتی
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 23:29
اِبتَدَأتَنِی بِنِعمَتِکَ قَبلَ أن أکُونَ شَیئا ً مَذکُورا ً با نعمتت مرا آغاز کردی پیش از آنکه چیزی به یاد آمدنی باشم... و امشب شروعی است دوباره بر آغازم... پروردگارا سپاس که همچنان فرصتم داده ای... ویژه نوشت: خالصانه ترین و صادقانه ترین احساس عاشقانه نثار وجود تمامی مادران و معلمان بی نظیر وطنم. و یک دنیا عشق تقدیم...
-
محبوب
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 22:04
محب را وظیفه است تا کنکاش کند،جستجو کند تا خبری از محبوب خود بیابد،این که او کجاست حال و هوایش چیست؟ محب ، تمام عالم را زیر و رو می کند تا به محبوبش برسد کوچه به کوچه شهر به شهر... هرچه محبوب به محبش نرسد،هرچه میان همه باشد و با او نباشد برایش سخت تر میشود.سخت می شود که دهان به دهان همه بگذارد و کلام به کلام محبوب...
-
جغله ها
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 12:24
تا حالا شونصد بار این عکسا رو نگاه کردم و هرشونصد بار هم کلی خندیدم گفتم بزارم اینجا موجبات انبساط خاطر بقیه ی خلق خدا فراهم بشه چقدر دلم میخواد بدونم داره خواب چی می بینه..... این دوتا عکس آخر بدون شرحه....تفاوت را احساس کنید
-
دغدغه های مجازی
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 11:46
صبرکن قایقران با توام ...چند لحظه به حرف هایم گوش کن، بعد راهت را بگیر و برو. نگاهی به گذشته ات بینداز، نه، خیلی دور هم نمیخواهد بروی همین 6-7 ماه قبل تا به امروز را میگویم. به نظر می آید دوندگی ها و کارهای این روزهایت، یا بهتر است بگویم این چند ماهت بیشتر از هرچیز بهانه ای شده بود برای تحقق دغدغه های شخصی ات. بهانه...
-
تنها او
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1392 01:21
وقتی کلافه و دلتنگی، فقط آرام باش و به آسمان خیره شو... هوالَّذی أَنزلَ السّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنین…(فتح 3) ببین، تنها او، نه من، نه تو ، نه هیچ کس دیگر! هر آرامشی هم بوده از جانب او بوده ولاغیر!
-
بسم رب الشهداء
جمعه 9 فروردینماه سال 1392 01:27
ا ولین پست سال جدید را با نام شما آغازمیکنم،باشد که این آغاز،بهانه ای باشد برای وسعت دوستی مان. چطور و چگونه اش را خودم هم درست نفهمیدم اما چشم که باز کردم من بودم و شما وسرزمین نور،اولین چیزی که یادم آمدخاطره ی آن روز صبح دانشگاه بود. آن روز، بچه هاکه رفتند بازهم من بودم و شما و بغضی که از شب قبل داشت خفه ام میکرد....
-
ماهی کوچک تنگ
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 12:06
دچار یعنی عاشق ... و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک ، دچار آبی دریای بیکران باشد سهراب سپهری بعدا نوشت: ماهی همیشه تشنه ام.... ای زلال تابناک یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی ماهی تو جان سپرده روی خاک
-
یاربیع الانام
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1391 12:11
در فکر آن بودم که در این آخرین روزهای سال، بنویسم از تمامی روز های خوبی که گذشت، روزهایی که آمدند و رفتند و حالا تنها خاطرات خوبشان باقی است،مشغول نوشتن بودم که ناگاه قلبم فریاد برآوردکه:آی قایقران مگر بدون او هیچ روز خوبی هم بوده...؟مگر با وجود غم انتظار هم میتوان خوش بود؟ عقلم به شدت برآشفت از کنایه اش و فریاد زد که...
-
پروتئین ها هم حرف میزنند
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1391 21:21
امروز سرکلاس بیوفیزیک نشسته بودم و سراپا غرق در دنیای پروتئین ها!به راستی که عجب موجودات شگفت و جالب انگیز ناکی بودند! استاد درس میداد و من بیشتر و بیشتر در این رویای شیرین پروتئین بازی غرق میشدم. ناگهان کلاس ساکت شد،در تصوراتم داشتم حدس میزدم که جمله ی بعدی استاد چه خواهد بود.قطعا این بار درمورد helix α ها بحث خواهد...
-
حکایت دهه شصتی ها....
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 11:16
میگفت ما دهه شصتی ها خوش بخت ترین آدم های روی زمین بوده و هستیم، میگی نه خودت قضاوت کن: اول از همه این که از بدو تولد با بحران کمبود پوشک وشیر خشک مواجه شدیم و معنای سهمیه بندی رو ازهمون ابتدا به وضوح درک کردیم. در نتیجه آماده ترین افراد جامعه برای هدفمند شدن یارانه ها و مواجهه با بحران های اقتصادی جامعه بوده و هستیم....
-
وقتی کوچک بودم
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1391 22:46
مدت ها بود که از عالم بچگی ام دور شده بودم (اگر چه عده ای از دوستان بر این باورند که همچنان بخشی از وجودم در عالم کودکی ام جست و خیز میکند و یا به قولی جستک و خیزک میزند!!) اما این روزها بیشتر از قبل خاطرات 12 سال پیش در ذهنم تداعی میشود. و شاید دلیل اصلی اش خواهر کلاس اولیم باشد و شوق وذوق او از خواندن و نوشتن تفریح...
-
صمیمانه با وارثان انقلاب
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1391 13:15
استاد طاهرزاده میگفتند:"حساس ترین مساله در زندگی انسان درست و دقیق دیدن واقعیات عالم است و این موضوع آن قدر مهم است که رسول الله(ص) در تقاضای خود به خداوند عرضه میداردند"اللهم ارنی الاشیاء کما هی" خدایا! اشیاء را آن طور که هست به من نشان بده. موضوع درست دیدن پدیده ها و واقعیات وقتی اهمیت صد چندان پیدا...
-
و من علمٍ لاینفع...
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 23:29
میگفت:"مصادیق علوم لاینفع که در تعقیبات نماز عصر از شرش به خدا پناه میریم همین درس های مزخرف دانشگاه است دیگر، واقعا هم باید از شرش به خدا پناه برد!! " به این صراحت حرفش را قبول نداشتم اما فکرم را بدجور مشغول کرده بود.... تا این که امروز به نکته ای برخورد کردم، خداوند در ابتدای سوره ی بقره به مسئله ای در...
-
قایقران
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 23:13
قایقران حکایت زندگی آدم هایی است که پس از آن پاسخ (بلی) افتاده اند وسط دریای زندگی؛ دریایی که گاه صاف و آرام است و گاه آشفته و پرتلاطم و قایقران اگر مقصدش رسیدن به ساحل لقای دوست باشد باید اول،مسیر درست را پیدا کند و بعد مصمم و استوار پارو بزند، پیش رود و نترسد از امواج سهمگین و طوفان های راه و شاید خداوند حسین(ع) را...
-
به توکل نام اعظمت
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 21:12
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم