قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

گیریم

دلتگی امروزت را هم گذاشتی به حساب غروب جمعه

با فردا و فردا ها چه میکنی...؟؟؟

+

دلم می خواهد آرام صدایت کنم

"اللهــم یا شاهـد کل نجـوی"

و بگویم تو خود آرامشــی

و من خودِ خودِ بیقــراری

"الهـی و ربـی من لـی غیرک"

نیمه شعبان...کربلا

نامت هنوز هم هیجان میدهد مرا...

بالله که شهر بی تو مرا حبس میشود

آوارگی کوه و بیابانم آرزوست...

شعرکانه نوشت!

سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست؟
یا خدایی است که از روز ازل پنهان است؟
بارها آمد و رفت
بارها انسان شد
وبشر هیچ ندانست که بود
خود اوهم به یقین آگه نیست
چون نمی داند کیست
چون ندانست کجاست چون ندارد خبر از خود که خداست …..

"قیصرامین پور"