نوشته اند ظهر روز دهم که رسید امام سجاد(ع) خطاب به حضرت زینب(س) فرمودند:" به بچه ها بگویید از خیمه ها فرار کنند...!"
به اینجای مقنل که میرسی با خودت مرور میکنی،یعنی امام به کودکان دستور فرار میدهند....؟!
صبر کن قایقران، بگذار ساده تر برایت بگویم
دختر بچه های هاشمی تا آن روز آدم بد ندیده بودند
مرد بد دور و برشان نبود
آن ها حسین(ع) و عباس(ع) و علی اکبر(ع) را دیده بودند
قلب کوچکشان پربود از محبت و مهربانی آل الله
اصلا نمی دانستند سیلی یعنی چه
کتک نخورده بودند
کسی نازک تر از گل بهشان نگفته بود
تا همین دیشب که عمو عباس هنوز پاسبان خیمه ها بود کسی جرئت نمیکرد به خیمه ها چپ نگاه کند
این بچه ها وقتی ملعون ها بهشان حمله کردند فقط نگاه میکردند نمی دانستند باید فرار کنند...
بغض نوشت:
ندایی از درونت فریاد میزند،آی قایقران، از این روست که میگویند کربلا را برای کرب و بلا دیده ها آفریده اند
و تو را که چنین غرق در لذات و خوشی های زندگی هستی کجا و کربلا کجا...
پینوشت:
شرمنده ام که زنده ام از روضه هایتان...
شرمنده ام ....
:(
حسین ... تو آخر مرا میکشی ... :(
انگار تازه اول غصه ها و غمهای کربلاست
کوفه
شام
خرابه
پرسیدند: آقاجان برای کدام روضه خون گریه می کنید؟
فرمودند:
برای اسارت عمه جانم زینب
اللهم الرزقنا زیارت الحسین
سلام علی قلب الزینب الصبور و حسین چه زیبا هنرمندی کرد با تمام هستی اش و من امروز شرمنده ی بچه های ربابم . چه بگویم ؟ که آل الله همنشین خار، خرابه ،بیابان ،اسارت و ما امروز ؟
با حر باشید یا حرمله . بیداریم
یا علی
سلام
آدم ها آروم آروم شمر می شوند،اگر....
بروزیم
این بچه ها وقتی ملعون ها بهشان حمله کردند فقط نگاه میکردند نمی دانستند باید فرار کنند... !
خیلی زیبا بود ...