قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

صرفا برای ثبت در قاب خاطراتمان

برخی خستگی ها و دلتنگی ها هست که فقط باید در سفره ی درد دل با آن ها باز کرد.

باید بغض هایی را که یکسال است قورت داده ای ،این روزهای آخر سالی برداری و ببری سر سفره ی راهیان

بروی و در سنگرهای هزار ستاره ی شلمچه و طلاییه بنشینی

چفیه ات را درآب های اروند خیس کنی،زمین و دل نگرانی های زمینی ات را کنار بگذاری و فرو روی در عشق... 

پ.ن 

1. نه تنها حالم بد نیست، بلکه از برکت تنفس در هوایتان به وسعت آسمان آرامم  

2.خدا خیرت دهد حاج حسین یکتا که هوای سفرمان را آسمانی تر کردی

باشد که این بار مصداق حول حالنا را درک کرده باشیم

3.میخوام به واسطه ی قولی که به یه سری دوستان دادم فایل صوتی سخنان حاج حسین یکتا رو بذارم اینجا اما هم حجمش خیلی زیاده و هم نیاز به ویرایش داره کسی میتونه کمک و راهنمایی کنه عایا؟! 

کامنت خصوصی پلیز

نظرات 2 + ارسال نظر
م.حامی دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:38 ب.ظ

سلام خواهر
عزیز جون نمیدونم چه شکلی میگی آرامم؟؟؟
برای آرامش دل ما هم دعا کن
شاید تو بهره ات را به طور کامل از سفر گرفتی من که بسیار آشفته ام در و دیوار شهر بد جور برایم عذاب دهنده است
خصوصا از ظهر تا حالا که همون فایل صوتی حاج حسین یکتا را گوش دادم
شاید باورت نشه همین الان هم که کامنت میذارم اشک میریزم
بد جور محتاج دعاتم زائر آسمانی.......

سلام دوست جونم
عرض خداقوت ویژه خدمت شما و همسرگرامیتون
آجرکم الله

خب وقتی آدم حرف های فروخوردش رو براشون میگه آروم میشیه دیگه این آرامش با دلتنگی فرق داره ها
اون چیزی که دلمون رو آروم میکنه امید نگاه مهربانانه ی میزبانانمونه

دلم تنگ شب مهتابی حسینیه تخریب چی هاست،اون شب وقتی از اون بالا،پایین رو نگاه میکردم و چراغ های روشن اون پایین رو میدیدم به این فکر میکردم که از فردا شب ماهم میریم لابه لای همین چراغا و زرق و برق های شهری،به این فکر میکردم که دیگه شاید تا مدت ها آسمون شب رو با ستاره ی چشمک زنش نبینم

راه نشین سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:27 ب.ظ

زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجــــــران غریب نیست ...

جـانـــم بگیر و صحبت جانــانه ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست ...

گم گشته ی دیـــار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشــان حبیب نیست ...

عاشق منم که یـــار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هسـت ولیکن طبیب نیست ...

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد