قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

و الفجر

داشتم فکر میکردم در آستانه ی 35 امین سالگرد انقلاب شکوهمندمان از چه چیز باید گفت،ازکجا باید نوشت..؟

این هارا که خواندم دیدم حرف حق است،بر آمده از دل،این شد که حیفم آمد اینجا ننویسمش.

اگر خواستی اصل مطلب را از اینجا بخوان. 


انفجار نور، آنقدر پدیده ی مشعشعی است که راحت نمی‌شود نگاهش کرد؛ مثل خورشید. علی‌الخصوص برای چشمی که مسلح نباشد.

در این میان عده‌ای هستند که نفی و انکارش نمی‌کنند، بلکه به حقانیت‌ و ماندن‌اش اذعان هم می‌کنند که "حفظ نظام از اوجب واجبات است". اما فقط اذعان می‌کنند.

هر کس که معتقد به این قاعده است که "حفظ نظام از اوجب واجبات است" طبیعتا می‌پذیرد که باید برای این حفاظت "اقدام" کرد. هر حفظی مراقبت دارد، رفع حاجت دارد، دفع آفت دارد... پای امور تمدنی عمر باید بگذاری تا ثمر دهد. نه که اجمالا در  منتها‌الیه قلب‌ات یک حس خوشایندی نسبت به امری داشته باشی و دیگر خلاص.

نه آمدن ما در این زمان اتفاقی بوده و نه بودن ما در این زمین. نه اینکه در دوران نشو و نمای انقلاب زاده شده ایم بر پایه ی شانس بوده و نه اینکه پیام تغییر معادلات عالم را شنیده ایم.

هرچه تمدنی‌تر نگاه کنی و ملتفت‌تر به شرایط تاریخی باشی، بیشتر تایید می‌کنی که انقلاب، یک و فقط یک شاهراه انحصاری را پیش روی‌مان قرار داده است و آن شاهراه جز این نیست: "تلاش برای اثبات کارآمدی اسلام در اداره حکومت"

کسی که دنیا را از اهمّ امور زندگی خود قرار داده که کلاً به کنار، کسی که وجهه همت اش را رشد خودش قرار داده هم باز به کنار، حتی کسی که امروز خود را وقف اسلام هم کرده - مثلا طلبگی می‌کند و درس و بحث و محراب و منبر دارد یا خیریه ای زده و مدرسه و جهیزیه و شیرخوارگاه و درمانگاه می‌سازد- در حالی که غافل و فارغ از "اثبات کارآمدی اسلام در اداره حکومت" باشد، حق تنفس در جبهه‌ی حق را چنان که بایسته است ادا نکرده.

هر کس هر کجا هست؛ چه زمینه‌های تکنیکی و صنعتی، چه زمینه های زیستی و پزشکی، چه علوم انسانی و اجتماعی،چه علوم عقلی و چه علوم الهی، اگر شعاعی از فجر امام(ره) و انقلاب روزی اش شده، مکلف به این است که در اثبات "کارآمدی اسلام در اداره‌ی حکومت" توان صرف کند. دقت می‌خواهد که ببینیم این ماموریت، شامل همه حوزه‌های دانشی، بینشی و مهارتی می شود. و اگر هم بخواهیم ثبوتی -و نه اثباتی- بحث  کنیم می‌بینیم آنقدر مسائل موجود، متنوع است و آنقدر حوزه‌های مسئولیت، متکثر است که اگر تمام مستعدیّن مملکت، وقت‌شان را وقف کنند و همّ و غم‌شان را صرف کنند تا باری بر زمین نمانده باشد، باز هم کم می‌آید.

نظرات 5 + ارسال نظر
فاطمه شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ب.ظ http://bidari-eslami1392.blogsky.com

ممنون
به وبلاگم سر بزنید ونظر بزارید پشیمون نمیشید

سلام

؟؟؟!! شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:15 ب.ظ

سلام چرا اون دلنوشته ی ؟؟!!! پاک کردی خیلی قشنگ بود واقعا دل آدم برای آدمای آبی قاب دلش تنگ میشه!

سلام
اممم...هویطوری دیگه،صلاح دیده شد که حذف شه!!

[ بدون نام ] یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:26 ب.ظ

سلام
من نویسنده این سجاده ها رو میشناسم.
خیلی روشنه! تند و تیز مینویسه و یه کم سخت. ولی می ارزه. اومده بود دانشگامون سخنرانی. خیلی خوب بود.

سلام
حالا چرا بی نام؟
کدوم دانشگاه اون وقت؟
ولی من قطعا بیشتر شما میشناسمشون

موجیم که آسودگی ما عدم ماست یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 04:41 ب.ظ http://shahadat92,blogsky.com

خوشحال میشم از نظراتتان استفاده کنم...

سلام
میرسم خدمتتون
ممنون
از حضورتون

راه نشین یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ http://rahneshin094.blogfa.com/

آدم یه پسر عمو به این فرهیختگی داشته باشه که مطالبش اینقدر پرمغز و پر مایه ست بعد آدرس وبسایتشو نذاره تو لینکای وبلاگش !! واقعا که ...

از صبح دارم تو مطالب ایشون پرسه میزنم
بسیار عالی بود ... به شدت استفاده کردیم ...قلمشون مستدام

ما کلا همچین خانواده ای هستیم دیگه
میخوای کم کم وبلاگ های بقیه هم معرفی کنم؟خخخخ
اتفاقا چون خیلی پر مغز بود افت کلاس داشت برای وبسایتشون که لینکش بیاد تو این کلبه خرابه ی بنده برا همین نذاشتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد