قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

کوچه نقاش ها 1

این روز ها مشغول مطالعه ی کتاب کوچه نقاش هستم؛بنا داشتم بعد از تمام شدن همه ی 503 صفحه،بنویسم از احساسی که موقع مطالعه ی کتاب داشتم،اما الان در اواسط راه این قدر به وجد آمده ام که تصمیم گرفتم نه تنها یک پست بلکه چندین مطلب در وصف کوچه نقاش ها بنویسم.

کوچه نقاش ها کتابی است که انصافا خیلی خوب و ملموس با زاویه ی نگاهی نو ومتفاوت  فضای آن روزها را روایت میکند، ،و نکته ی جالب وجذاب کتاب که حلاوت مطالعه را چند برابر کرده حضور شخصیت هایی است در متن داستان که شاید بارها و بارها اسمشان را شنیده باشیم و حتی مختصری هم از احوالاتشان خوانده ایم، ولی راوی داستان روزهایی را با این افراد به شب رسانده که شنیدن و خواندن خاطراتش بسیار شیرین است.

کتاب در 16 گذر نوشته شده،روایتی که در ادامه میخوانید بخشی از گذر سوم کتاب است،این ها را که میخواندم با خودم فکر میکردم،چقدر بعضی از آدم ها زندگی با برکتی دارند،آدم هایی که نه تنها خودشان راهشان را پیدا کردند و به سعادت رسیدند، بلکه به طرز عجیبی روی مسیر زندگی بقیه اطرافیانشان هم تاثیر+ گذاشتند....

نوشته بود:

ابوالقاسم جوانی بود بلند بالا،خوش رخ،خنده رو و شیک پوش چند سالی از من بزرگتر بود اما صفا و محبتش باعث شد خیلی زود تو دل بچه محل ها نفوذ کند.جوری که همان بار اول آدم با هر مرام و مسلکی مجذوبش میشد و دلش میخواست باهاش دم خور باشد.او باکمک سید مهدی و بچه محل ها تیم فوتبال محلی تشکیل داد. بعد ها فهمیدم قاسم فوتبال را بهانه کرده برای اینکه مارا دور خودش جمع کند.قاسم روزها با ما فوتبال بازی میکرد و شب ها کلاس اخلاق و قرآن و مسابقه شکیات نمازمیذاشت با جایزه های جوان پسند...میخواست به این بهانه ها جوان تر ها را به سمت مسائل دینی بکشاند و از فضای آلوده ی آن موقع دورشان کند.

وقتی بیشتر با حاج قاسم اخت شدم،شب ها با او میرفتم مسجد و همه ی راه را با هم گپ میزدیم یاد ندارم درباره بچه محل ها یا رفقایم منفی بافی کرده باشد یا بخواهد بین من و آنها جدایی بیندازد.قاسم می دانست من روی رفقایم تعصب دارم .حتی لات ترینشان را نمی توانست و نمخواست از چشمم بیندازد.

قاسم آمده بود انقلاب کند به محله ای آمده بود که بیشتر جوان هایش اهل قمار و میکده بودنداما هیچ وقت دستش را تو جیب کسی نکرد،ببیند طرف قاپ و تاس و ورق توی جیبش دارد یا نه،وقتی درس اخلاق بهمان میداد تو روی ما نگفت که من آمده ام با قمار چنگ کنم.همه می گفتند این کار هارا نکنید بد است ،قاسم آمده بود بگوید چه کار کنیم خوب است. تا آن موقع چنین اتفاقی در محل ما نیفتاده بود.

با این رفتارش ناخواسته در دل ما انقلابی به پا کرد .خدا ابهتی به قاسم داد که خیلی زود عرق خور ها و لات ها هواخواهش شدند و او را یک آدم راستگو و صادق و مومن می دانستند این در زمان خودش کم چیزی نبود!

آن موقع من جوان بی کله ای بودم،زمینه ی هرخطایی را داشتم.یعنی محیط زندگی من مساعد بود که به هر سویی بروم؛اما قاسم،عشق مرا عوض کرد و مرا برد تو فضای خودسازی و معنویت.

جوانی هزار جور چم و خم دارد، آدم در جوانی سر نترس دارد و میرود تو دل خطر،راهنمایی باید باشد که و راه را برایش روشن کند.

آدم در هر سن و صفنی که باشد به یک پیر و راهنما احتیاج دارد.همه تو مکتب دنبال راهنما میگردند غافل از اینکه دور و برشان آدم هایی هستند که صفای باطنشان،یکرنگی و ایمان و قناعتشان،راه را از بیراهه معلوم میکند. خودشان چراغ راه هستند، چیزهایی بلدندکه تو هیچ کتاب و مدرسه ای پیدا نمیشود.

نظرات 3 + ارسال نظر
دانشجو پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:12 ب.ظ http://paskoucheha.blogsky.com/

داستان خوبی بنظر میاد...نویسنده اش کیه؟

خاطرات سید ابوالفضل کاظمی
به قلم راحله صبوری

ملک احمدی پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:41 ب.ظ http://1afsarejavan.blogsky.com/

در اکثر موارد رفتارها و کارهای ایجابی بسیار بهتر از رفتارهای سلبی موثر است و چه زیباست که بعضی از آدمایی که کنار ما هستند بدون مطالعات کلاسیک دقیقا طبق فرمول عمل می کنند.

مریم جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:51 ب.ظ http://binamak.blog.ir

چقد تعریف های خوبی از این کتاب کردید، دلم خواست بخونم، اما درگیر کنکور ارشد خوندن هستم، به زور هم شده روزی چندساعت ،خودمو مشغول درس میکنم تا کم کم راه بیفتم اگه برم سراغ کتاب غیره درسی فک کنم همین روزی دو سه ساعت هم دیگه نمیخونم :|
اما دلم خواست ... :) شاید بشه یه فکرایی کرد ;)

آخی عزیزم
بنده برای رفاه حال شماهم که شده یه قسمت های ناب کتاب رو میزارم تو وبلاگ،فعلا به همینا بسنده کن،بعد کنکور سر فرصت بشین بخونش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد