قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

قایــــــــــــــــــــــــــــــقـــران

نه به آبی ها دل خواهم بست، نه به دریا

بسم رب الشهداء

اولین پست سال جدید را با نام شما آغازمیکنم،باشد که این آغاز،بهانه ای باشد برای وسعت دوستی مان.

چطور و چگونه اش را خودم هم درست نفهمیدم اما چشم که باز کردم من بودم و شما وسرزمین نور،اولین چیزی که یادم آمدخاطره ی آن روز صبح دانشگاه بود. آن روز، بچه هاکه رفتند بازهم من بودم و شما و بغضی که از شب قبل داشت خفه ام میکرد. دقیقا نمیدانستم باید از دست خودم و بی لیاقتی ام ناراحت باشم یا از دست این امتحان میانترم بی وقت...و شاید همان بغض آن روز مرا اینجا کشاند...نمیدانم...شاید...بگذریم...

پراکنده نوشته های این پست را مینویسم برای فردا و فرداهای شلوغم،تا یادم نرود آنچه را باید!

می بنویسم از دوست قدیم ای که سال ها بود ندیده بودمش،و حالا شده بود خادم شهدا، هم او که این روزها دایی شهیدش اورا به هویزه کشانده بود.

از پاسگاه زید و از آن رزمنده ای که در عملیات رمضان  هم رزم شهید برونسی بود،سوال که کردم،برایم روایت کردند گوشه ای از خاطراتشان را ، آنچه را در کتاب "خاک های نرم کوشک "فقط خوانده بودم و شاید یعضی روایت های آن برایم غریب و شگفت انگیز بود، با تمام وجود حس کرده بودند و با چه عشقی معجزه ی توسل آن شب  به حضرت زهرا(س) را روایت کردند.عشقی که ریشه در اعماق وجودشان داشت

مینویسم از معراج شهدای اهواز و از پیکرهای مطهرشهدای گمنامی که تازه تفحص شده بودند،از آن هایی که بعد از این همه سال آمده بودند تا تلنگری باشند برای من و امثال من،و از آن بسته ی تبرکی که خادم معراج در دستم گذاشت،بسته ای که بوی کربلا میداد. 

 

میخواستم بنویسم از خیلی چیزها،اما افسوس که نمیشود و نمیتوانم و قلم یاری ام نمیکند...کاش حس خوب این روزهایم را گم نکنم.

ویژه نوشت:

بابای عزیزم! این روزها باز هم با تمام و جود و تک تک سلول های بدنم به وجودتان افتخار کردم، وعجیب غبطه خوردم به شجاعت و از خود گذشتگی و بصیرتتان و به تواضع  و فروتنی این روزهایتان. کاش میتوانستم گوشه ای از اقیانوس وجودتان را کشف کنم،کاش میتوانستم یک ذره مثل شما باشم.

نظرات 7 + ارسال نظر
نیلوفر.خ جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:56 ب.ظ

ما می گرییم ، انان میگریند
ما برای انان ، انان برای ما
ما از نبودنشان، انان از نبودنمان . . .
دردناک تر از این تساوی نا برابر دیده اید ؟؟

راستی زیارت قبول . . .

سلام عزیزم
چه زیبا بود
فبول حق انشاالله
راستی تبریک بابت وبلاگت،و سپاس بابت زحمات

م.حامی شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ب.ظ http://http://rahibesoyedost.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
خانمی بنده هم وقتی فهمیدم شما راهی سرزمین نور شدید بسیار مشعوف شدم چون میدونستم چقد دلت می خواست بیای اونجا هم بسیار به یادت بودم
راستی میدونستی همین شهدای تازه تفحص شده که توی معراج الشهدا زیارتشون کردی گروه ما از عراق توی گمرک شلمچه تحویلشون گرفتنو تشیع کردند؟؟؟؟
چه صفایی داشت....
جات خالی بود بسیار
در پناه حق

سلام جانا
این چند روز به این جمله ی امام علی(ع) فکر میکردم که" خدا را از سست شدن اراده های قوی، گشوده شدن گره های دشوار و درهم شکسته شدن تصمیم ها شناختم"
و چقدر مناسب حال این روز های من است.
خدا را شکر...

م.بیدار دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ب.ظ http://bidarha.blogfa.com

ای کاش شاعری شعر این روزهای ما را با مطلع و قافیه شهدا شرمنده ایم می نوشت تا اندکی در حد شعر شرمندگی مان را در ابیات و مصرع ها بیان کنیم در عمل که وامانده ایم لااقل در حرف جا نمانیم و اندکی خودمان را زنده کنیم چون شهدا که زنده اند وبیدار و از این باب است که شرمنده ایم.
یا علی

hoda جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 ق.ظ

ba khundane webloget faghat ye chiz be zehnam mirese...CHEGHADRRRR BOZORG SHODIIIIIIIIIII...CHEGHADRRR DARYAYE DELET AMIIIIIIIGH SHODEEEE...
Kheily ehsasatam barangikhte shode!

آآآآآآوووووو
چقدر فلسفی
الان اینا که گفتی خوب بود یا بد؟بیشتر به فحش میخوردا
حداقل میگفتی بزرگ تر شدی
مخلصیم

چقدر از این آدمکا دوست دارم همش برا تو

کوثر جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:09 ب.ظ

بارک الله خواهر جان
همین فرمون برو جلو..

اما بعد
عمو..
و ما ادراک عمو..

عمه دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:16 ب.ظ

عزیزم زیباترین کلامها -داستانها زیستنها در باره آن روزهاست و فقط خدا میداند چگونه و چطور تمام بارشهای الهی از آسمان خلوص و عشق و پاکی بو د و چرا اکثر گفته ها نوشته ها بودنها زیستنها رنگ شعار و ریا میدهد
در باره برادر مخلصم و پدر بی نظیر شما فقط میدانم بگویم هنوز همان بسیجی پاکی است که با دست مجروح به گردن آویزانش به جبهه میرفت .اکنون هم هر جا وهر طور میتواند از خود مایه میگذارد به میدان میاید و جالب اینکه هیچ تمجید ی نمی طلبد چون اصل معامله اش با خداست .

حسین دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:39 ب.ظ

امام علی (ع) :
در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد